کوچینگ فرآیندی پویا و تحولآفرین است که به افراد کمک میکند تا در زندگی شخصی و حرفهای خود رشد کنند. این مفهوم، از فضای کسبوکار گرفته تا توسعه فردی، اصولی را بهکار میگیرد که مسیر دستیابی به موفقیت را ممکن میکنند. برخلاف تصور رایج، کوچینگ ارائه مشاوره نیست؛ بلکه هدف آن ایجاد بستری برای رشد و توسعه است تا مراجعان بتوانند به حداکثر پتانسیل خود دست یابند. اصول کوچینگ، نقشه راهی است که کوچها برای هدایت افراد در مسیر موفقیت و شکوفایی از آن بهره میبرند.
بسیاری از سازمانها نیز از برنامههای کوچینگ برای ارتقای مهارتهای کارکنان خود استفاده میکنند. با این حال، بسیاری از این برنامهها بیشتر بر جنبههای اجرایی تمرکز دارند تا ارزشهای بنیادین کوچینگ. این مسئله باعث میشود اصولی نظیر همدلی، ایجاد اعتماد، و توسعه مبتنی بر نقاط قوت نادیده گرفته شوند و نتایج کوچینگ به صورت جامع محقق نشود. در این مقاله از آکادمی کوچینگ ستاره شمال، با اصول اساسی کوچینگ آشنا خواهیم شد که میتوانند هم برای افراد و هم برای سازمانها بستری برای رشد همهجانبه فراهم کنند.
دسته بندی اصول کلیدی کوچینگ
در اینجا می خواهیم اصول اساسی کوچینگ را معرفی کنیم. بعضی از آنها ممکن است در کوچینگ فردی و برخی در کوچینگ سازمانی اهمیت بیشتری داشته باشند. ما سعی میکنیم اصول اساسی کوچینگ را به نحوی معرفی کنیم و تمام جنبه های آن را پوشش دهد.
اصل اول: ایجاد اعتماد و ارتباط موثر
پایه و اساس کوچینگ بر اعتماد و ایجاد ارتباط موثر میان کوچ و مراجع استوار است. یک محیط امن و صمیمی، زمینهای را فراهم میکند که در آن مراجعان بتوانند بدون ترس از قضاوت، افکار، احساسات و چالشهای خود را به اشتراک بگذارند.
نمونهای از اهمیت این اصول در کوچینگ، رویکرد ساتیا نادلا، مدیرعامل مایکروسافت است. او در آغاز کار خود تأکید زیادی بر ایجاد فرهنگی مبتنی بر همدلی داشت. او با تشویق به گوش دادن فعال و ارتباطات باز، محیطی از اعتماد و همکاری ایجاد کرد. این رویکرد به ایجاد فرهنگی فراگیرتر و تسهیل نوآوری و رشد در مایکروسافت کمک کرد.
اعتماد و ارتباط، ابزارهای کلیدی برای دستیابی به نتایج مطلوب در کوچینگ هستند. بنابراین، کوچها باید زمان کافی برای ایجاد این دو عنصر حیاتی اختصاص دهند. زمانی که مراجع احساس کند کوچ به او اعتماد دارد و شرایط برای بیان مشکلات و ایدهها فراهم است، فرآیند کوچینگ به مراتب موفقتر خواهد بود.
اصل دوم: گوش دادن فعال و ارتباط موثر
گوش دادن فعال، یکی از ارکان اصلی کوچینگ مؤثر است. کوچهایی که با دقت به مراجعان خود گوش میدهند و به درک کامل از دیدگاهها، دغدغهها و آرزوهای آنان میرسند، میتوانند نتایج بهتری کسب کنند. با استفاده از ارتباط شفاف و همدلی، کوچها به مراجعان کمک میکنند تا افکارشان را کشف و بینشهای جدیدی به دست آورند.
برای دستیابی به این هدف، کوچ باید تمام توجه خود را به مراجع معطوف کند و صحبتهای او را قطع نکند. جزئیات بیشتری که مراجع ارائه میدهد، به کوچ این امکان را میدهد که سوالات موثرتری طرح کند و مراجع را به سمت یافتن راهحلها هدایت کند.
اصل سوم: هدفگذاری و برنامهریزی عملیاتی
تعیین اهداف واضح و قابلدستیابی، گام کلیدی در پیشرفت است. کوچها با همکاری مراجعان، اهدافی را تعریف میکنند که با ارزشها و آرزوهای آنان همخوانی داشته باشد. برنامههای عملیاتی بهمنظور ترسیم گامهای موردنیاز برای دستیابی به این اهداف طراحی میشوند و یک مسیر ساختاریافته برای پیشرفت ایجاد میکنند.
در هدفگذاری، واقعبینی بسیار مهم است. اگر اهداف بیش از حد بلندپروازانه یا غیرواقعی باشند، ممکن است اثر معکوس بر مراجع بگذارد. اهداف باید متناسب با شرایط واقعی مراجع تعیین شوند.
اصل چهارم: بازخورد و مسئولیتپذیری
ارائه بازخورد سازنده، بخش مهمی از فرآیند کوچینگ است. کوچها با ارائه بازخورد، به مراجعان کمک میکنند تا نقاط قوت و زمینههای قابل بهبود خود را شناسایی کنند. مسئولیتپذیری نیز در این میان نقش مهمی دارد، زیرا کوچها مراجعان را تشویق میکنند تا مسئولیت اقدامات و نتایج خود را بر عهده بگیرند.
بازخورد باید بهطور مداوم ارائه شود. اگر بازخورد با تأخیر داده شود، مراجع فرصت بهرهگیری از تأثیرات کوچینگ را از دست میدهد. بازخورد از همان روز اول و در هر جلسه چکاین باید به مراجع ارائه شود.
اصل پنجم: بازتاب و ارزیابی
“اگر ندانید از کجا آمدهاید، نمیدانید کجا هستید و هیچ تصوری از مقصدتان ندارید.” بازتاب یکی از عناصر ضروری کوچینگ است که باید در تمامی مراحل فرآیند کوچینگ اجرا شود. بازتاب به مراجعان کمک میکند تا بینشهای عمیقی به دست آورند که میتواند زندگی آنها را متحول کند.
- مثالی از اهمیت یادگیری بازتابی، شیوه کاری فیل جکسون، مربی سابق لیگ NBA است. او با استفاده از اصول ذهنآگاهی و بازتاب شخصی، توانست بازیکنان خود را بهتر درک کند و روشهای کوچینگ خود را بهصورت مؤثری اجرا کند. موفقیت او در تیمهایی مانند شیکاگو بولز و لسآنجلس لیکرز نشاندهنده تأثیر عمیق یادگیری بازتابی و خودآگاهی در کوچینگ است.
بنابراین، بازتاب را به بخشی حیاتی از برنامهریزی خود تبدیل کنید و اهمیت آن را به مراجعان خود بیاموزید تا در طول مسیر به آن توجه کنند.
اصل ششم: نظارت، ردیابی و تنظیم
در فرآیند کوچینگ، نظارت، ردیابی و تنظیم برنامهها از اهمیت بسیاری برخوردار است. نظارت بر پیشرفت به کوچ و مراجع این امکان را میدهد که از اثربخشی استراتژیهای اجرا شده مطلع شوند. ردیابی شاخصها و نقاط عطف خاص، شواهدی ملموس از رشد و زمینههای نیازمند بهبود ارائه میدهد.
تنظیم برنامهها و تکنیکها براساس این بینشها، تضمین میکند که کوچینگ با نیازها و اهداف در حال تکامل مراجع همسو باقی بماند. این چرخه مداوم ارزیابی و تطبیق، توسعه پایدار را تسهیل میکند و تأثیر رابطه کوچینگ را به حداکثر میرساند.
اصل هفتم: رهبری فراگیر
رهبری فراگیر در کوچینگ به معنای شناخت و پذیرش تنوع در محیط کوچینگ است. این رویکرد شامل درک و ارزشگذاری به دیدگاهها، پیشینهها و تجربیات متفاوت است.
رهبری فراگیر فرهنگی ایجاد میکند که در آن تمامی افراد احساس احترام و مشارکت میکنند. این فرهنگ منجر به گفتگوهای پربارتر، راهحلهای نوآورانهتر و حس تعلق عمیقتر میان مراجعان میشود. رهبران فراگیر از تعصبات خود آگاه هستند و بهطور فعال فضایی برابر ایجاد میکنند. این سبک رهبری نه تنها تجربه کوچینگ را ارتقا میدهد، بلکه مراجعان را برای موفقیت در محیطهای متنوع آماده میکند و فرهنگ کاری فراگیر و مولدی را ترویج میدهد.
- نمونهای از این نوع رهبری، رزالین بروئر، مدیرعامل سابق Walgreens Boots Alliance است. او با تأکید بر تنوع و شمولیت، نمایندگی افراد و ایده های متفاوت را در سطوح مختلف سازمانی افزایش داد. سبک رهبری او نشان میدهد که چگونه شمولیت میتواند به نوآوری و تصمیمگیری بهتر در سازمانها منجر شود.
اصل هشتم: توانمندسازی و ایجاد آگاهی
توانمندسازی به مراجع کمک میکند تا مهارتهای حل مسئله خود را تقویت کرده و اعتمادبهنفس و استقلال خود را افزایش دهند. کوچها با استفاده از این اصل، به مراجعان کمک میکنند تا مسئولیت یادگیری و رشد خود را بر عهده بگیرند و به رویکردی فعالتر و مستقلتر برای توسعه شخصی و حرفهای دست یابند.
ایجاد آگاهی مراجعان را قادر میسازد تا نقاط قوت خود را کشف کنند. این رویکرد نقش کوچ را از مشاورهدهی به تسهیل خودآگاهی تغییر میدهد. کوچها با پرسیدن سؤالات قدرتمند و باز، به مراجعان کمک میکنند تا بینشهای عمیقی نسبت به خود و موقعیتهایشان به دست آورند.
- سوزان ووجیتسکی، مدیرعامل سابق YouTube، با تمرکز بر توانمندسازی تیم خود، به کارکنان اجازه داد تا ریسک کنند و از شکستها یاد بگیرند. این سبک رهبری نه تنها به موفقیت شرکت کمک کرد، بلکه نیروی کاری خودکفا، نوآور و بااعتمادبهنفس ایجاد کرد.
نفوذ بر اقتدار و تفکر سیستمی
اصل نفوذ بر اقتدار و تفکر سیستمی بر این تأکید دارد که کوچها از طریق تأثیرگذاری بر دیدگاهها و رفتارهای مراجعان خود، آنها را به درک جامعتری از تأثیرات اقداماتشان در سیستم گستردهتری که در آن فعالیت میکنند، هدایت کنند. این رویکرد به مراجع کمک میکند تصویر بزرگتری از موقعیت خود ببینند و تصمیماتی بگیرند که نه تنها برای خودش، بلکه برای کل سیستم (تیم، سازمان یا جامعه) سودمند باشد.
- تیم کوک، مدیرعامل اپل (Apple)، با تصمیمگیریهای اندیشمندانه به جای تکیه صرف بر اقتدار خود، تیمش را هدایت میکند. او اهمیت درک ارتباطات درون سازمانی و اکوسیستم اپل را برجسته میکند. این سبک رهبری به اپل امکان داده تا در صنعت فناوری نوآور باقی بماند و نشان میدهد که رهبری با نفوذ و نگرش سیستمی چگونه میتواند اثربخش باشد.
ایجاد محیط بدون سرزنش
در یک محیط بدون سرزنش، مراجعان میتوانند افکار و اشتباهات خود را بدون نگرانی از قضاوت یا تنبیه به اشتراک بگذارند. چنین محیطی یادگیری از اشتباهات و رشد شخصی را ترویج میدهد و توجه را از مقصر دانستن افراد به درک مشکلات زیربنایی و یافتن راهحلهای مشترک معطوف میکند.
کوچها با پرورش این محیط، به مراجعان کمک میکنند تا مهارتهای حل مسئله، انعطافپذیری و طرز فکر رشد را توسعه دهند که اینها برای پیشرفت شخصی و حرفهای پایدار ضروری هستند.
- شرکت میدن، فعال در حوزه فناوری دیجیتال برای بهداشت و درمان، فرهنگ بدون سرزنش را پیش از پذیرش روشهای کاری چابک و ساختارهای تیمی دیگر به کار گرفت. در این فرهنگ، اعضای تیم در جلسات بازبینی به اشتباهات خود اعتراف میکنند، فضایی از اعتماد و باز بودن ایجاد میکنند.
چگونه محیطی بدون سرزنش بسازیم؟
- تشویق به بحث آزاد درباره اشتباهات: به جای پنهان کردن یا نادیده گرفتن آنها.
- تأکید بر یادگیری از اشتباهات: و بیان اینکه اشتباهات بخشی از مسیر رشد هستند.
- تمرکز بر دلایل ریشهای مشکلات: نه سرزنش افراد.
- ارائه بازخورد سازنده: و توضیح اینکه چگونه میتوان اشتباهات را در آینده اجتناب کرد.
- پاداش دادن برای اشتراکگذاری تجربیات یادگیری: برای بهبود همکاری تیمی و نوآوری.
مشاهده و استفاده از نقاط قوت
اصل مشاهده و استفاده از نقاط قوت بر شناسایی و بهرهبرداری از تواناییهای فردی اعضای تیم یا مراجعان تأکید دارد. کوچها با مشاهده دقیق مهارتها و استعدادهای منحصر به فرد، میتوانند وظایف و نقشهایی را تعیین کنند که با نقاط قوت هر فرد همسو باشد و به افزایش رضایت، عملکرد و هماهنگی تیمی منجر شود.
چگونه از نقاط قوت استفاده کنیم؟
- ارزیابی منظم اعضای تیم: برای درک مهارتها و استعدادهای خاص آنها.
- همسو کردن وظایف با نقاط قوت: برای افزایش تعامل و بهرهوری.
- ایجاد فرصتهای توسعه مهارتها: برای پیشرفت بیشتر نقاط قوت افراد.
- ارزشگذاری به تنوع مهارتها: و ایجاد محیطی مثبت و انگیزشی.
- شناسایی موفقیتهای حاصل از نقاط قوت: و تشویق استفاده مؤثر از آنها برای دستیابی به اهداف تیمی.
چگونه فرهنگ کوچینگ را در سازمان ایجاد کنیم؟
فرهنگ کوچینگ در سازمان به معنای نهادینهکردن عادات کوچینگ در تمام سطوح است. این فرهنگ به رشد، یادگیری و بهبود عملکرد افراد کمک میکند و به تعاملات روزمره معنای تازهای میبخشد. کوچینگ نه تنها به برنامههای رسمی محدود میشود، بلکه بر تمام ابعاد کاری و ارتباطی تأثیر میگذارد.
در ادامه گامهای کلیدی برای ایجاد این فرهنگ در سازمان شرح داده شده است:
گام 1: آموزش رهبران و مدیران در زمینه کوچینگ
رهبران و مدیران باید مهارتهای کلیدی کوچینگ مانند گوش دادن فعال، طرح پرسشهای مؤثر و ارائه بازخورد سازنده را بیاموزند. آموزش آنها باید شامل:
- شناسایی نقاط قوت اعضای تیم
- تسهیل جلسات هدفگذاری
- تقویت ذهنیت رشد
هدف این آموزشها، مجهز کردن مدیران به ابزارهایی است که آنها را قادر میسازد تا محیطی برای یادگیری و همکاری مستمر ایجاد کنند. این آموزش میتواند از طریق کارگاهها، دورههای آنلاین یا جلسات کوچینگ فردی ارائه شود.
گام 2: شناسایی و پاداشدهی به رفتارهای کوچینگ
هنگامی که افراد از تکنیکهای کوچینگ استفاده میکنند، این رفتارها باید شناسایی و تقدیر شوند. این امر میتواند با استفاده از کارهای زیر انجام شود:
- جوایز داخلی
- تقدیر عمومی در جلسات تیمی
- فراهم کردن فرصتهای پیشرفت شغلی
این اقدامات باعث ایجاد انگیزه در کارکنان برای ادامه این رفتارها و تقویت ارزش کوچینگ در سازمان میشود. قدردانی مداوم، نه تنها رفتارهای کوچینگ را تقویت میکند بلکه فرهنگ کوچینگ را در سازمان قابلمشاهده و ارزشمند میکند.
گام 3: ادغام کوچینگ در عملیات روزانه
مدیران باید از تکنیکهای کوچینگ در تعاملات روزمره خود استفاده کنند، از جمله:
- اختصاص زمانی در جلسات برای مکالمات کوچینگ
- استفاده از سوالات کوچینگ در ارزیابی عملکرد
- بهکارگیری روشهای کوچینگ برای حل چالشها
با عادتدادن مدیران و تیمها به این رویکرد، کوچینگ به یک بخش طبیعی از جریان کاری تبدیل میشود و فرهنگ توسعه مداوم تقویت میشود.
گام 4: راهاندازی برنامههای منتورینگ
برنامههای منتورینگ کارکنان با تجربه را با نیروهای جدید جفت میکند تا فرصتهای یادگیری و رشد فراهم شود. این ارتباطها منجر به انتقال دانش، توسعه مهارت و راهنماییهای شغلی میشوند.
شناسایی منتورهای بالقوه
- ایجاد تطابق بین منتورها و مراجعان بر اساس نیازها و اهداف
- ارائه دستورالعملهای روشن برای منتورینگ
- چکاینهای منظم و جلسات بازخورد میتوانند پیشرفت برنامه را پایش کنند و موفقیت آن را تضمین کنند. منتورینگ مکمل مؤثری برای کوچینگ است و محیطی یادگیرنده و غنی در سازمان ایجاد میکند.
استفاده از کوچینگ اصولی و استاندارد
کوچینگ در انواع مختلف آن می تواند برای فرد یا سازمانها مزایای بسیاری داشته باشد که در مقاله ای با عنوان مزایای کوچینگ در وبلاگ آکادمی ستاره شمال آنها را معرفی کرده ایم. اما نکته ای که مهم است این است که باید کوچینگ به طور اصولی و استاندارد اجرا شود. فدراسیون جهانی کوچینگ ICF به عنوان معتبر ترین مرجع کوچینگ بر این حوزه نظارت دارد. افرادی که مدارک کوچینگ مورد تایید آی سی اف داشته باشند به عنوان کوچهای معتبر شناخته می شوند.
اگر میخواهید به عنوان کوچینگ فعالیت داشته باشید و به افراد و سازمانها خدمات خود را ارائه دهید، دوره کوچینگ حرفه ای آکادمی ستاره شمال، علاوه بر آموزش اصول حرفه ای کوچینگ و جذب مراجع، پس از إتمام دوره به شما مدرک کوچینگ مورد تایید فدراسیون جهانی کوچینگ ICF ارائه می دهد و شما بعد از آن می توانید به عنوان کوچ فعالیت خود را در هرجای دنیا آغاز کنید.
1 در مورد “اصول کوچینگ چیست؟”
یک مدیر با استفاده از ابزارهاومهارتهای کوچینگ میتواند خیلی حرفه ای تر عمل کند